✅ [vc_row][vc_column][vc_column_text]پایگاه خبری و تحلیلی امین ارسباران: چند خانه آن طرف تر از «خانه مشروطیت» تبریز، در انتهای راسته کوچه و در یکی از خانه های قدیمی، کارگاهی است که صدای چکش و تراش و سندان، گاه و بیگاه از آن به گوش می رسد. این صداها نه تنها باعث اذیت و آزار همسایگان نمی […]


[vc_row][vc_column][vc_column_text]پایگاه خبری و تحلیلی امین ارسباران: چند خانه آن طرف تر از «خانه مشروطیت» تبریز، در انتهای راسته کوچه و در یکی از خانه های قدیمی، کارگاهی است که صدای چکش و تراش و سندان، گاه و بیگاه از آن به گوش می رسد. این صداها نه تنها باعث اذیت و آزار همسایگان نمی شود بلکه حکایت گر آن است که «تاریخ» پرفروغ آذربایجان در پستوی این حیاط، حیاتی دوباره می گیرد! هویت گرد گرفته، صیقل می یابد تا با جلوه ای زیبا و چشم نواز، ابهّت سرنوشت ساز خویش را در معرض دید عموم قرار دهد.

سرابی اقدم
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی امین ارسباران، حماسه ها و رشادت های مبارزان آذربایجان اینجا جانی دوباره می یابند و نام آوران فراموش شده ی این سرزمین، شهرتی جهانی می گیرند. فرهنگ غنی آن، غنای عارفانه و عاشقانه می گیرد و آداب و رسوم ازیادها رفته اش، جلایی دوباره می یابد.
اینجا کارگاه مجسمه سازی برادران «سرابی اقدم» است. کارگاهی که از در و دیوار آن بوی تاریخ می آید. کافی است تا لحظه ای در اتاقهای تو در توی این خانه قدم بزنی، تا روح جستجوگر تو را به دالان های تاریک تاریخ بکشاند، کافی است بر چهره ی تندیسی مکث کنی تا دهها جلد کتاب تاریخ را برایت قرائت کند. کافی است چشمانت را به نور کم سوی فانوسی قدیمی میهمان کنی تا در لحظه ای خود را در حال و هوای دوران قاجار حس کنی.
اینجا تنها یک کارگاه مجسمه سازی نیست. دانشگاه علمی و عملی تاریخ آذربایجان و ایران است. روایت گر حکایت ها و رویدادها، خُنیاگر سرورها و مرثیه ها و صندوقچه ی رازها و ناگفته های مردم قدیم ایران و آذربایجان. با برادرانی خوش فکر، متعصب و خوش اقدام که قدم در راه اعتلای فرهنگ و ادبیات و تاریخ این سرزمین گذاشته اند بی هیچ ادعا و تکلّفی: رضا و یعقوب سرابی اقدم!

«محمد تقی خان پسیان» خلبان آذربایجانی که سرش را در راه وطن داد

***
عصر یک روز پاییزی پای در این خانه قدیمی می گذاریم. خانه ای قدیمی که دور تا دور حیاطش را اتاق های تو در تو فراگرفته است.
«سرابی اقدم» را با مجسمه بزرگ، زیبا و چشم نواز «کلنل محمد تقی خان پسیان» می شناسیم. طرحی زیبا و مبتکرانه، که توانست نام و یاد آن بزرگمرد آذربایجانی را به عنوان «اولین خلبان ایرانی» در یادها زنده کند. آن مجسمه اکنون، هر صبح و شام، به میهمانان ورودی شهر تبریز از محور صوفیان – تبریز خیرمقدم گفته و دست بدرقه اش را برای هر مسافر تبریزی تکان می دهد.
ماجرای کلنل محمدتقی خان پسیان، از آن دست حکایت ها و شخصیت هایی است که متاسفانه با گذشت ایام، به دست فراموشی سپرده شده بود. خلاصه و صریح بگویم: حداقل ذهنیت مثبتی نسبت به او وجود نداشت. چرا که نظامی بودن او و بعدها ارتقای مقامش تا سمت «والی خراسان» از او چهره ای خشن و ظالم (به غلط) در اذهان ترسیم کرده بود. در حالی که اکنون و با تلاش و پیگیری برادران «سرابی اقدم» از او به عنوان شهید راه آزادی و مبارزه و مردی خلاق و بلند آوازه یاد می شود.
برای آشنایی با کلنل محمد تقی خان پسیان و شرح مبارزاتش، لازم نیست در میان کتابخانه های بزرگ ایران دنبال منبع و مدرک بگردید. کافی است پای صحبت دو برادر هنرمند پیکر تراش یعنی «سرابی اقدم» بنشینید. آنها همه ی زحمات و تحقیقات کتابخانه ای مستند را قبلاً کشیده اند. از عکس و اسناد تاریخی گرفته تا گفتگو با بستگان آن مرحوم.
محمد تقی خان پسیان، به سال ۱۲۷۰ شمسی در محله سرخاب تبریز و در یک خانواده ی نظامی به دنیا آمد. در سن ۱۵ سالگی وارد مدرسه نظام شد و با توجه به هوش سرشاری که داشت به سرعت پله های ترقی را طی کرد تا به درجه ی «یاوری» (معادل سرگردی امروز) رسید. در جنگ جهانی اول و قبل از اعلام بی طرفی ایران به عنوان فرمانده کل قوای کشور انجام وظیفه کرد و با تدبیر و تاکتیکی که به خرج داد نامش بر سر زبانها افتاد. او توانست با تاکتیکی سیاسی- نظامی، همدان را که در تسخیر قوای مهاجم روسی بود، با یک سوم نیرو و امکانات روسها از چنگ آنها خارج سازد.
شهرتش از مرزهای ایران هم فراتر رفت تا آنجا که مارشال هیندنبرگ (فرمانده وقت قوای آلمان) او را به سمت فرمانده نیروهای آلمانی در جبهه لهستان منصوب کرد و در این مسئولیت نیز «کلنل» لیاقت و شایستگی بی نظیری را از خود به نمایش گذاشت. همزمان، فن خلبانی را که کم کم در کشورهای اروپایی جان می گرفت فراگرفت و عنوان «اولین خلبان ایرانی» را به خود اختصاص داد.
آشنایی با زبانهای آلمانی، فرانسوی و روسی از دیگر قابلیت های ویژه او بود. کلنل، اولین ایرانی بود که یک اُپرای موسیقی را به زبان ایرانی تنظیم کرده و آن را به نت درآورد. کتابها و روزنامه های وقت آلمان، اغلب از او به عنوان «نجیب ترین ایرانی» یاد کرده اند.
بعدها و در حالی که کمتر از سی سال سن داشت، به ریاست ژاندارمری خراسان بزرگ منصوب شده و با به نظم درآوردن نیروهای نظامی، برقراری امنیت در جاده های این منطقه ی بزرگ، عنوان والی و حاکم خراسان را کسب کرد. از این زمان مبارزات او علیه استعمار انگلیس، شکل جدّی به خود می گیرد. در اولین گام سیم های تلگراف کل شهر را که قبلاً بعد از گذشتن از کنسول گری انگلستان در اختیار مردم قرار می گرفت! (برای شنود و جاسوسی حرفهای مردم ایران) از این کنسول گری قطع کرد. بدین ترتیب دست انگلیسی ها را از دخالت در امور خراسان قطع می کند.
در نهایت، بی کفایتی و مخالفت دولت قوام، توطئه چینی انگلیسی ها و فرصت طلبی برخی مزدوران وطن فروش ، دست به دست هم داد تا اینکه در توطئه ای ننگین کلنل محمد تقی خان پسیان جان را فدای وطن خویش ساخت و در حالی که امکان فرار برای او مهیا بود، تا آخرین لحظه به مقابله و مبارزه پرداخته و جان و سرش را در این راه از دست داد. جنازه کلنل با تشریفات خاصی در کنار مقبره نادرشاه دفن شد ولی شبانه توسط نیروهای قوام نبش قبر و در مکان نامعلومی در یک قبرستان متروکه دفن شد. ۳۱ سال بعد، به طور تصادفی جنازه و تابوت باقی مانده اش در خراسان پیدا شده و به دستور دکتر محمد مصدق، نخست وزیر وقت ایران، پیکر او با احترام و تشریفات خاصی، مجدداً تشیع شده و در باغ نادری دفن شد.(۱۳۳۱ شمسی)

آرامگاه کلنل محمد تقی خان پسیان در مشهد
هر چند حکومت ملی کلنل محمد تقی خان پسیان دولت مستعجل بود اما در همین مدت کوتاه دست به اقدامات مهمی زد:
۱- اهمیت دادن به زبان و فرهنگ ترکی به عنوان زبان و فرهنگ بخش عظیمی از مردم خراسان.
۲- گسترش امنیت در خراسان، با جذب سران طوایف ترک و سرکوب نافرمانان کرد
۳- توجه به آزادی بیان و قلم
۴- سامان دادن با اوضاع اقتصادی و پرداخت بدهی های مالیاتی
۵- ایجاد تحولات گسترده در تشکیلات آستان قدس رضوی، کاستن کارمندان، دستگیری بسیاری از عوام فریبان
۶- ارائه خدمات عمومی؛ نظیر کاهش بهای گندم، نان و گوشت
۷- مبارزه فراگیر با فساد اجتماعی و به ویژه برخورد با قاچاقچیان مواد مخدر و معتادان
۸- گسترش بهداشت عمومی
۹- احداث مدارس، بانکها و ساخت سیلوی گندم
۱۰- ایجاد پستهای قرنظینه در ورودی شهرها

قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان | مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی
ایرج میرزا ، عارف قزوینی و ملک الشعرای بهار از شاعران و مبارزان ایرانی هستند که اشعار و ابیات گوناگونی در وصف حال آن مبارز آذربایجانی سروده اند.
عارف در هنگام مرگ کلنل محمد تقی خان پسیان در سال ۱۳۴۰ ه.ق در تشییع جنازه ی او شرکت نمود و به مسببین این حادثه ناسزا گفت، هنگامی که خواستند سر کلنل را روی توپ بگذارند، عارف فریاد برآورد:
این سر که نشان سر پرستی ست
امروز رها زقید هستی ست
با دیده ی عبرتش ببینید
کاین عاقبت وطن پرستی ست
***
کلنل محمد تقی خان پسیان تولدی دوباره در آذربایجان:
با توجه به نقش انکار ناپذیر این دلاور نامدار آذربایجان در تحولات یک صد سال گذشته ایران و آذربایجان و مظلومیتی که در دوره نظام طاغوت در حق او روا داشته شده بود، رضا و یعقوب سرابی اقدم، دست به کار شدند و پس از ۷ سال مطالعه، تحقیق و جستجو توانستند تکه های مکتوم و پنهان زندگی این مبارز ایرانی را پیدا کرده و به همگان عرضه کنند. حتی مدل لباس خلبانی آن دوران نیز از روی آثار و عکسهای قدیمی او پیدا شده و عیناً در مجسمه وی به کار گرفته شد.
این مجسمه که از جنس فایبرگلاس ساخته شده شش متر طول و ۸ متر عرض دارد.
مجسمه ای که تنها یک مجسمه نبود بلکه روایتگر تاریخ آن دوره بود. و اینک کلنل محمد تقی خان پسیان بر فراز ستونی سنگی در سه راهی فرودگاه تبریز ایستاده در کنار هواپیمای دو باله قدیمی، ابهت، لیاقت و تاریخ مبارزاتی مردم ایران و آذربایجان را برای هر تازه واردی روایت می کند.[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]