عرضه ترجمه «هایدگر و نازیسم» در کتابفروشی‌ها
عرضه ترجمه «هایدگر و نازیسم» در کتابفروشی‌ها

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «هایدگر و نازیسم» نوشته ویکتور فاریاس به‌تازگی با ترجمه البرز حیدرپور توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب باعث جار و جنجال زیادی در محافل دانشگاهی غرب شد. چون از طرفی فیلسوفی چون ریچارد رورتی آن را پادزهر دفاعیه‌های طفره‌آمیز از هایدگر دانست و از طرف […]

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «هایدگر و نازیسم» نوشته ویکتور فاریاس به‌تازگی با ترجمه البرز حیدرپور توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این‌کتاب باعث جار و جنجال زیادی در محافل دانشگاهی غرب شد. چون از طرفی فیلسوفی چون ریچارد رورتی آن را پادزهر دفاعیه‌های طفره‌آمیز از هایدگر دانست و از طرف دیگر هوادار هایدگر را به‌شدت خشمگین کرد. علت خشم هواداران هایدگر هم این بود که نویسنده کتاب،‌ روابط هایدگر با آلمان نازی و ایتالیای فاشیست را به تصویر کشید و به‌قول مخالفان هایدگر، حقیقتی را که در لفافه پژوهش‌های فضل‌فروشانه آکادمیک از مردم پنهان می‌شد، به داوری عموم گذاشت. کسانی که از چاپ این‌کتاب خوشنود شدند، اعلام کردند از این‌پس، لاپوشانی و انکار رابطه هایدگر فیلسوف و هایدگر نازی غیرممکن است.

ویکتور فاریاس تاریخ‌نویس شیلیایی متولد سال ۱۹۴۰ است و ۸۴ سال دارد. یکی از موضوعاتی که او در این‌کتاب در پی اثبات آن‌هاست، این است که پیوند هایدگر با نازیسم محدود به دوره‌ ریاست او در دانشگاه فرایبورگ نبود بلکه تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه پیدا کرد. نکته دیگری که این‌نویسنده در پی اثبات آن بوده، از این‌قرار است که انتخاب هایدگر تصادفی نبود و ریشه در همخوانی فلسفه‌ او با ایدئولوژی نازیسم داشته است. فاریاس می‌گوید هایدگر تا پایان عمر دست از این‌باور و اندیشه نازی‌گرایانه بر نداشت.

نسخه فارسی این‌کتاب از انگلیسی ترجمه شده که تام راکمور و جوزف مارگولیس برایش درآمد نوشته‌اند. اما جدا از خوشنودی جوامع غربی از مطالب این‌کتاب، اگر به درآمد خود نویسنده بر کتابش رجوع کنیم، او می‌گوید اقدامات هایدگر در حمایت از اصلاحات ناسیونال‌سوسیالیستی دانشگاه‌ها و نوشته‌هایش در این‌دوره به‌روشنی نشان می‌دهد او از نظر سیاسی در جناحی از حزب نازی فعال بود که طی سال‌های ۱۹۳۳ تا ۳۴ تلاش داشت قدرت را به دست گرفته و جنبش را رهبری کند. فاریاس می‌گوید در آن‌سال‌ها که کلیت خط مشی سیاسی نازیسم هنوز در نوسان و تغییر بود و کشمکش‌های خشونت‌آمیز میان جناح‌ها جریان داشت، هایدگر جناحی را انتخاب کرد که ارنست روم با گردان‌های شبه‌نظامی توفان S.A رهبری‌اش می‌کرد و کوشید در تقابلی آشکار با مشی نژادپرستانه و مبتنی بر زیست‌شناسی آلفرد روزنبرگ و ارنست کریک، این‌نوع ملی‌گرایی را براساس فلسفه خود پی‌ریزی کند.

این‌کتاب ۳ بخش اصلی دارد که ۱۸ فصل را در خود جا داده‌اند. بخش اول «از نوجوانی تا ریاست دانشگاه (۱۸۸۹_۱۹۳۳)» است. بخش دوم «ریاست دانشگاه (۱۹۳۳_۱۹۳۴)» و سومین‌بخش هم «پس از ریاست دانشگاه: از ۱۹۳۴ تا مصاحبه انتشاریافته پس از مرگ» نام دارد.

در بخش اول، مخاطب با ۷ فصل مواجه می‌شود که به این‌ترتیب‌اند: «مِسکیرش، خاستگاه‌ها، و مشکل مذهبی»، «اقامتگاه، نوآموزان یسوعی و مدرسه علوم دینی در فرایبورگ»، «آبراهام آ سانتا کلارا و اولین اثر تالیفی هایدگر»، «نوشته‌های هایدگر در ماهنامه دانشگاهیان»، «از فرایبورگ تا ماربورگ»، «ماربورگ، هستی و زمان، و مناصب گوناگون» و «بازگشت به فرایبورگ و وسوسه برلین».

«هایدگر، رئیس دانشگاه فرایبورگ (۱۹۳۳)»، «خطابه ریاست دانشگاه: پیش‌فرض‌ها و پیامدهای آن»، «فعالیت‌های هایدگر در مقام ریاست دانشگاه»، «هایدگر و سیاست دانشگاهی در رایش سوم»، «پشتیبانی از هیتلر و درگیری با کریک»، «شهر و روستا: بازگشت به سرزمین پدری همچون امری سیاسی» و «پایان ریاست دانشگاه» هم عناوین فصول دومین‌بخش کتاب هستند.

بخش سوم هم فصل‌های ۱۵ تا ۱۸ را با این‌عناوین شامل می‌شود: «فرهنگستان استادان رایش»، «هایدگر و دستگاه ایدئولوژیک دولت»، «هایدگر و دستگاه ایدئولوژیک دولت: رم و برلین» و «بازگشت به آبراهام آ سانتا کلارا».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

اگرچه هایدگر تصمیم گرفت در فرایبورگ بماند، با این‌حال، به تکاپویش ادامه داد، هرچند تاثیر چندانی بر روند رویدادها نداشت. جناح ملی‌گرای مخالف دوباره خود را سازماندهی کرد تا با وجود اختلافات داخلی، برای نبرد نهایی علیه شاخه عوام‌گرا، به یک جبهه همگِن تبدیل شود و توازن قوا را که از پیش ناپایدار بود بر هم زند. چند هفته پس از پاکسازی خشونت‌بار ژوئن و ژوئیه ۱۹۳۴، اسکار اشتیبل، پیشوای دانشجویان رایش، و کل گروهش از سمت‌های خود برکنار شدند. سپس، جنبش دانشجویی به کنترل رودولف هِس، بزرگ‌ترین دشمن روم، درآمد. اما پیش از این‌رویدادها نیز، در فرایبورگ همان اختلافاتی را می‌بینم که بعدا در سطح ملی درمی‌گیرد.

پس از مدتی اقناع و ترغیب، انجمن‌های دانشجویان کاتولیک، به‌ویژه آن‌هایی که دوئل می‌کردند، در ژانویه ۱۹۳۴ به انقلاب ملی پیوستند. برای موثر ساختن این‌حرکت، انجمن‌های یادشده قیود مربوط به رویه مذهبی خود را حذف کردند. فورشباخ و هانک، رهبران بزرگ‌ترین گروه‌های کاتولیک، پیمانی را با اشتیبل امضا کردند که دیگر گروه‌های کوچک دانشجویی کاتولیک را همسو می‌کرد. این یک‌ترفند مهم بود. با کنار گذاشتن قیود آیینی _ مذهبی، گروه‌های کاتولیک می‌توانستند به جنبش جوانان که توسط حزب نازی و دولت اداره می‌شد بپیوندد و بدین ترتیب از حذف خود پیشگیری کنند. اشتیبل این‌حرکت را پذیرفت زیرا خط مشی او به‌شدت مخالف نفوذ کلیسا و کشیشان در سیاست بود، و او همیشه خواسته بود گروه‌های مذهبی را سرکوب کند.

این‌کتاب با ۵۰۴ صفحه، شمارگان ۸۰۰ نسخه و قیمت ۶۵۰ هزار تومان منتشر شده است.