به گزارش خبرنگار مهر، هفتصد و هشتاد و سومین شب از شبهای بخارا به مناسبت سیامین سال درگذشت ملک مهرداد بهار _فرزند ملک الشعرای بهار و پدر اسطوره شناسی ایران_ عصر دیروز یکشنبه ۲۷ آبان به یادبود او برگزار شد. این برنامه در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد و مانند دیگر شبهای […]
به گزارش خبرنگار مهر، هفتصد و هشتاد و سومین شب از شبهای بخارا به مناسبت سیامین سال درگذشت ملک مهرداد بهار _فرزند ملک الشعرای بهار و پدر اسطوره شناسی ایران_ عصر دیروز یکشنبه ۲۷ آبان به یادبود او برگزار شد.
این برنامه در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد و مانند دیگر شبهای بخارا با سخنان کوتاه علی دهباشی آغاز شد. او با توضیحی کوتاه درباره ملک مهرداد بهار از ابوالقاسم اسماعیل پور برای حضور پشت تریبون دعوت کرد.
اسماعیلپور نیز به بررسی زندگی و آثار مهرداد بهار پرداخت و خاطراتی از همکاری و آموزش او در حین مراحل نوشتن کتاب مشترکشان ادبیات مانوی را تعریف کرد؛ کتابی که تصحیحش پنج سال، نگارش مقدمه اش یکسال و چاپش بیش از بیست سال به طول انجامید، ولی یکی از شاهکارهای مهرداد بهار است؛ همینطور مقدمهای که بهار برای کتاب عکسهای تخت جمشید نصرالله کسراییان نوشت. این استاد دانشگاه در ادامه پس از ذکر مطالبی درباره شخصیت و مقام علمی مهرداد بهار، به شیوه نگرش و نظریات او در اسطوره شناسی و ایران شناسی و دید جامع او در بررسی پهنه تمدنی هند تا آسیای صغیر پرداخت.
سپس از پیام مستوفی برای ایراد سخنانی پیرامون فیلم مستند «درباره مهرداد بهار» دعوت شد، این فیلم در پنج فصل بهار، تابستان، پاییز، زمستان و دوباره بهار، مروری بود بر زندگی مهرداد بهار از تولد تا مرگ و آثار او که بهار دوباره عمرش قلمداد میشود.
پیام مستوفی در سخنانش مهرداد بهار را اعتبار اسطوره شناسی نامید و گفت: نخستین باری که با نام دکتر مهرداد بهار آشنا شدم، به لطف حضور آقای بهرام بیضایی مهمان ویژه کلاسهای درس تاریخ سینما و تحلیل فیلم استاد همیشه ام خسرو دهقان بود. گمانم تابستان ۱۳۷۴ جایی که او از ایشان نام برد و هیچکس نامی از او نشنیده بود _نه از دکتر علی رواقی و نه از دکتر بهمن سرکاراتی_ سکوت محض، طبق معمول گذشته و همیشه. از همان سالها تلاش من برای شناخت مهرداد بهار آغاز شد، تنها بودم و برای پژوهش و مستند از همان آغاز راه نرفته مسیر را دشوار دیدم. دیدم که تنها هستم با کیف کوچکی از نور، میکروفون و دوربین که گاه حیرت مصاحبه شوندگان را از باب نبود تجهیزات و عوامل برمیانگیخت. تا افشین معاصر با تعدادی از اسناد و عکسها و با لطف همیشگیاش از راه رسید و مسیر کمی هموار شد و اساتیدی که با لطف فراوان و به اعتبار نام دکتر پشت و جلوی دوربین کوچکم آمدند، تا بیماری همه گیر آمد و از چند نفری هم فقط ضبط صدا شد. به هر حال سالهای گذشت و من با تلاش بیشتر و مقدورات اندکم فیلم را به پایان رساندم.
کارگردان مستند درباره مهرداد بهار، در ادامه از خانواده اش و همه عزیزانی که در ساخت این فیلم مستند با او همکاری و صبوری کردند تشکر کرد. مستوفی در ساخت این فیلم موفق شده فیلمهای آرشیوی قابل توجهی از سخنرانیها و گفتارهای مهرداد بهار به دست آورد. در این فیلم مستند، بیست و یک نفر از مهمترین نویسندگان و اسطورهشناسان ایران درباره زندگی و آثار مهرداد بهار سخن گفتهاند، اساتید و افرادی مانند ژاله آموزگار (متخصص زبانهای باستانی و اسطوره شناس)، کتایون مزداپور (زبانشناس)، زنده یاد بدرالزمان غریب (زبانشناس)، ابوالقاسم اسماعیل پور (اسطوره شناس و استاد دانشگاه)، نصرالله کسراییان (عکاس)، بهرام بیضایی (نویسنده و کارگردان)، علی رواقی (قرآنپژوه و شاهنامهپژوه)، جمال میرصادقی (نویسنده و استاد ادبیات)، محمود دولت آبادی (نویسنده)، زنده یاد حمید سهیلی (پژوهشگر و مستندساز)، منیژه محامدی (کارگردان و بازیگر)، بهرام دبیری (نقاش)، حوری اعتصام (نویسنده و پژوهشگر).
از خانواده بهار نیز خواهران او زنده یاد پروانه و چهرزاد بهار، فرزندانش کاوه و فرغانه بهار، خواهرزادگانش شیرین و افشین معاصر (فرزندان چهرزاد بهار) در این فیلم صحبت کردند.
در زمان ضبط فیلم همسر او _زهره سرمد، دختر صادق سرمد شاعر معاصر_ به علت کهولت سن توان گفتگو نداشته و متأسفانه پیش از آماده شدن فیلم، پاییز سال ۱۴۰۲ از دنیا رفته است. از آثار او _که در پایان فیلم به آنها اشاره شد_ میتوان به کتابهای «اساطیر ایران»، «پژوهشی در اساطیر ایران»، «بُندهش»، «ادبیات مانوی» (همراه با ابوالقاسم اسماعیلپور)، «واژهنامه بُندهش»، «واژهنامه گزیدههای زاداسپرم»، «ادیان آسیایی»، «از اسطوره تا تاریخ»، «جُستاری چند در فرهنگ ایران»، «تخت جمشید» (همراه با عکسهای نصرالله کسراییان) و چهار کتاب «جمشید شاه»، «بَستور»، «رستم و دیو سفید» و «رستم و سهراب» در حوزه ادبیات کودک اشاره کرد.