این حادثه هولناک، جمعه ۱۳ تیرماه در روستای مرزی محمد شقاطی شهرستان شوش در استان خوزستان رخ داد. بعدازظهر آن روز، کرار ۹ساله و حسین ۱۱ساله، ۲ پسر نوجوان که هم فامیل و هم دوست بودند برای بازی از خانه خارج شدند. محل بازی آنها، زمینی اطراف روستا بود که در زمان جنگ تحمیلی، […]
این حادثه هولناک، جمعه ۱۳ تیرماه در روستای مرزی محمد شقاطی شهرستان شوش در استان خوزستان رخ داد.
بعدازظهر آن روز، کرار ۹ساله و حسین ۱۱ساله، ۲ پسر نوجوان که هم فامیل و هم دوست بودند برای بازی از خانه خارج شدند. محل بازی آنها، زمینی اطراف روستا بود که در زمان جنگ تحمیلی، محل احداث سنگرها و سالها پس از پاکسازی، محلی برای بازی بچههای روستا شده بود. اما حوالی ساعت ۱۷بود که ناگهان صدای انفجاری هولناک مردم روستا را به وحشت انداخت.
صدا از همان زمینهای خالیای میآمد که محل بازی بچهها بود. یکی از زنهای روستا که زودتر از بقیه خود را به محل حادثه رسانده بود، پیکر ۲پسربچه را دید که هرکدام گوشهای افتاده بودند و گودالی که انفجار مین جنگی بهوجود آورده بود. او مادر کرار بود که با دیدن پیکر نیمهجان پسرش، وحشتزده شروع کرد به فریاد زدن و کمک خواستن.
کمی بعد همه اهالی روستا خود را به محل حادثه رساندند و اورژانس را خبر کردند. حسین و کرار به بیمارستان منتقل شدند، اما شدت جراحاتی که دیده بودند، بیشتر از آن بود که جان سالم به در ببرند و هردو جانشان را از دست دادند.
ناصر چنانی، پدر حسین میگوید: در روستای ما عصرها، بچهها بیرون از خانه بازی میکنند. روز حادثه در خانه بودیم که صدای وحشتناکی شنیدیم. همگی بیرون از خانه رفتیم. محل حادثه ۵۰متر دورتر از خانههای روستا بود. نزدیک که شدیم، مادر کرار را دیدیم که فریاد میزد. وحشتزده خودمان را به او رساندیم و آنجا بود که متوجه شدم علاوه بر کرار، پسر من هم روی زمین افتاده است.
آنها هر دو در این محل سرگرم بازی بودند که ظاهرا مین عمل نکرده از دوران جنگ، بعد از سالها سر از خاک درآورده و زیر پایشان منفجر شده بود. در آن لحظه فقط حسین و کرار در آنجا بودند که متأسفانه هر دو جانشان را از دست دادند و ما را عزادار کردند.چنانی میافزاید: خانههای ما نزدیک مرز است؛ جایی که قبلا محل احداث سنگرها بود، اما فکرش را نمیکردیم هنوز درون زمین مین وجود داشته باشد.
بعد از جان باختن ۲کودک بر اثر انفجار مین، مسئولان مربوطه برای پاکسازی عازم منطقه شدند.جمیل چایحمری، پدر کرار میگوید: بعد مرگ فرزندانمان، نیروهایی آمدند و شروع به پاکسازی منطقه کردند، این پاکسازی ۳روز طول کشید و کلی مین و نارنجک از داخل زمین پیدا شد. رقم دقیق را نمیدانیم؛ چون اجازه نزدیک شدن به منطقه را نمیدادند.
او میگوید: گروهی که برای پاکسازی آمده بودند، هنگام رفتنگفتند که بار دیگر بازمیگردند و از ما خواستند که اجازه ندهیم بچهها به منطقه خطر نزدیک شوند. او ادامه میدهد: روستای ما یکی از نواحی مرزی و درگیر جنگ در دوران دفاعمقدس بوده که همچنان خطر وجود مینها و مهمات عملنکرده در آن وجود دارد.