روزنامه فرهیختگان نوشت: در ابتدای جنگ، روسها خواهان پایان درگیری بودند،اسرائیل را به عنوان متجاوز شناختند و تهاجم اسرائیل را محکوم کردند،اما در مجموع، موضعگیری شان چندان قوی نبود یا دست کم موضعگیریای که در ایران، انتظار میرفت به این معنی که روسها با شدت بیشتری در این قضیه ایستادگی کنند و مواضعشان را قویتر […]
روزنامه فرهیختگان نوشت: در ابتدای جنگ، روسها خواهان پایان درگیری بودند،اسرائیل را به عنوان متجاوز شناختند و تهاجم اسرائیل را محکوم کردند،اما در مجموع، موضعگیری شان چندان قوی نبود یا دست کم موضعگیریای که در ایران، انتظار میرفت به این معنی که روسها با شدت بیشتری در این قضیه ایستادگی کنند و مواضعشان را قویتر و جدیتر بیان کنند، دیده نشد. اما رفته رفته و به ویژه بعد از سفر آقای عراقچی به مسکو و انتقال پیام صریح رهبری، به نظر میرسد که روسها مواضعشان را شفافتر کردند،چه در اعلام مواضعی که مقامات رسمی کشورشان داشتند چه در نهادهای بینالمللی مثل جلسات مختلف سازمان ملل، از جمله جلسه شورای امنیت که در این زمینه تشکیل شده بود، روسها مواضع دقیقتر و جدیتری اتخاذ کردند، بنابراین، میشود گفت که اگر چه موضع روسها در مورد ایران، مشخص و ثابت بود؛ اما در ابتدا ضعیف بود و به مرور اصلاح و دقیقتر شد و تجاوز اسرائیل و آمریکا را صریحاً محکوم کردند.
از این حیث میتوان گفت مواضع روسها، تکامل پیدا کرد. اما اینکه تناقضی وجود داشته باشد به این معنی که در یک موضوع به نحوی موضع گرفته باشند و بعد از آن تغییر کرده باشد، اساساً چنین چیزی مشاهده نشده است.
روسیه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل است و قاعدتاً در آنجا میتواند، مباحثی را به نفع ایران و در راستای منافع ایران، مطرح کند و از پدید آمدن قطعنامههایی بر ضد ایران، ممانعت به عمل بیاورد؛ اما این نقش، بیشتر از آنکه ایجابی باشد، سلبی است. یعنی روسها بیشتر از آنکه بتوانند کمک کنند تا قطعنامهای به نفع ایران صادر شود، میتوانند از شکلگیری قطعنامهای علیه ایران، جلوگیری کنند، دلیل آن هم این است که روسیه در سالهای بعد از فروپاشی شوروی با نگاه غیریتآمیزی از سوی کشورهای غربی، مواجه بوده است و این نگاه بعد از جنگ اوکراین نیز تشدید شده است، به این معنی که روسها در شرایط فعلی در موقعیت و جایگاهی نیستند که بتوانند رایزنیهای گستردهای بین کشورهای غربی و به ویژه اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل داشته باشند و بخواهند نظر مساعد آنها را نسبت به موضوعی جلب کنند.
براین اساس، رویکردهای روسیه در شورای امنیت، بیشتر از آنکه ایجابی باشد و به سمت شرایطی رود که روسها یک قطعنامه اجماعی در حمایت از ایران، ایجاد کنند، بیشتر سلبی است و روسها میتوانند از ایجاد و تصویب قطعنامههایی علیه ایران، جلوگیری کنند.
در حوزه بینالمللی هم واقعیت این است که روسها، بعد از جنگ اوکراین با فشارهای شدیدی از سوی غرب مواجه بودند برای آنکه در انزوا قرار بگیرند که البته آن سیاست غرب به دلیل موقعیت و جایگاهی که روسیه دارد، چندان کارا نبود اما بین کشورهای غربی، دست کم در شرایط فعلی، روسیه جایگاه و موقعیت بازیسازی را ندارد؛ اما بین کشورهای غیرغربی این فرصت برای روسها وجود دارد که از ظرفیتهای دیگر استفاده کنند، کمااینکه از این ظرفیتها در نهادهای دیگر، مثل گروه همکاری شانگهای و گروه بریکس، برای حمایت از ایران، استفاده شده است؛ اما در مجموع واقعیت است که بیشتر از آنکه نگاه متمرکز بر این باشد که روسها در سطح بینالمللی، اقداماتی برای ایران، انجام دهند آن نگاه و موضع فردی روسیه کارکرد دارد و نه آن اجماعسازی بینالمللی که روسها در شرایط فعلی، فاقد این قدرت و توان هستند.
وزیر خارجه در سفر به مسکو و دیداری که با آقای پوتین داشت، پیام گلایهآمیز رهبری را به طرف روس منتقل کرد. این موضوع نشان میدهد که انتظارات ایران در مواضع اولیه روسیه برآورده نشده است. البته روسها در ادامه این درگیری، تلاش کردند مواضع خودشان را بازسازی کنند و بهبود بخشند اما واقعیت این است که این تجدیدنظر در حوزههایی صورت خواهد گرفت، البته به این معنا نخواهد بود که سطح روابط ایران و روسیه کاهش پیدا خواهد کرد و یا دو کشور وارد دورهای از تیرگی روابط خواهند شد؛ قطعاً مناسبات و همکاریهای دوکشور به روال سابق ادامه پیدا خواهد کرد؛ اما طرف ایرانی در برخی محاسبات خود، تجدید نظر خواهد کرد و برخی از حوزههای همکاری که با روسیه داشت را با شرکای جدید برقرار خواهد کرد و صرفاً محدود به همکاری با روسها نخواهد ماند .