پایگاه خبری و تحلیلی امین ارسباران به نقل از خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: هشتمین درس از کتاب پایه ششم ابتدایی دانش آموزان امروز داستان قهرمان گمنامی است که به خاطر حس مسئولیتپذیری، انساندوستی و وجدانش در سال ۱۳۵۹ توانست جان خیلیها را از حمله دشمن بعثی عراق نجات دهد. حالا بیش از […]
پایگاه خبری و تحلیلی امین ارسباران به نقل از خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: هشتمین درس از کتاب پایه ششم ابتدایی دانش آموزان امروز داستان قهرمان گمنامی است که به خاطر حس مسئولیتپذیری، انساندوستی و وجدانش در سال ۱۳۵۹ توانست جان خیلیها را از حمله دشمن بعثی عراق نجات دهد.
حالا بیش از ۱۰ سال است که کودکان و دانشآموزان این مرز و بوم با خواندن این درس یاد میگیرند که همیشه هم نباید دنبال نفع شخصی یا معروف شدن بود. این بچهها یاد میگیرند که چیزی که در بازی و فیلمهای سینمایی خارجی میبینند همه زندگی نیست و دنیا هنوز افرادی قبیل شهید سورانی دارد که به فکر جان «دیگری» باشد؛ کسی که از جنگ فراری است اما خودش در جنگ جان میبازد.
درس هشتم پایه ششم ابتدایی داستان شهید دریاقلی سورانی است. محمدرضا ترکی شاعر و دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران هم شعری در وصف این واقعه سروده است. در سال ۱۳۸۷ داستان زندگی دریاقلی سورانی ساخته شد؛ فیلم «شب واقعه» که در آن حمید فرخنژاد نقش دریاقلی سورانی را بازی کرده است.
دریاقلی سورانی که بود و چه کرد؟
دریاقلی سورانی در سال ۱۳۲۴ در روستای «یانچشمه» در نزدیکی سد زایندهرود در استان چهارمحال و بختیاری متولد شد. دوران کودکی را در آنجا گذراند و بعد از مدتی در دوران جوانی به آبادان مهاجرت کرد. دریاقلی سورانی اوراقفروشی بود که در گوشهای از «کوی ذوالفقاری» آبادان و در گورستانی از اتومبیلهای فرسوده زندگی میکرد.
خرمشهر که سقوط کرد با نزدیک شدن دشمن به بهمنشیر عملا آبادان در محاصر افتاده بود. در این شرایط دریاقلی حضور یافت و بنیانگذار حرکتی شد که بعدها رادیو عراق به صراحت اعلام کرد که شخصی به نام «دریاقلی سورانی» طرح عملیات عراق در آبادان را با شکست مواجه کرده است.
در روز واقعه، هشتم آبان ۱۳۵۹، دریاقلی به همراه پسرش در محل کارش در ذوالفقاریه مشغول کار بود که متوجه عبور سربازان عراقی از بهمنشیر شد. عراقیها اصلا تصور نمیکردند کسی در آن حوالی باشد و با خیال راحت در حال عبور از عرض رودخانه بودند.
او ابتدا اقدام به شناسایی دشمن کرد و پس از آن در حالی که هم خودرو سواری و هم موتور داشت، برای اینکه عراقیها متوجه حضورش نشوند بلافاصله با دوچرخهای به طرف آبادان به راه افتاد و مسیر ۹ کیلومتری آن را به سرعت طی کرد و خبر را به شهر رساند. البته با وجود آن همه خمپاره و گلولههایی که به جادهها و مسیرهای عبوری خورده بود، بعید است که همه راه را هم با دوچرخه رفته باشد و قطعا بخشی از مسیر را هم دویده و پیاده طی کرده است.
روایت شهادت دریاقلی
احمدقلی سورانی، برادر شهید دریاقلی سورانی، داستان شهادت برادرش را اینگونه تعریف میکند: پس از واقعه کوی ذوالفقاریه دریاقلی هم به مدافعان آبادان پیوست و بر اثر انفجار یک خمپاره پایش قطع شد و پس از آن برای مداوا به تهران اعزام شد و در بیمارستان سینا بستری شد. او مظلومانه و تنها در همانجا به شهادت رسید و در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. مدتها به دنبال برادر شهیدم جستوجو کردم و در دفتر درگذشتگان بهشت زهرا (س) نام او را یافتم و وقتی با تاریخ هجری قمری مطابقت دادم، متوجه شدم که ایشان مقارن با روز عاشورای حسینی به خاک سپرده شده است.
پیام صلح دریاقلی سورانی به جهان
حوالی دهه نود بود که جانبازان و هنرمندان موزه صلح تهران تصمیم گرفتند به بهانه ستایش این رادمری و جلوگیری از نشستنِ گرد فراموشی بر روی این حماسه، هرساله افراد یا گروههای پرتلاش مردمی را که به نوعی ادامه دهنده راه این مرد در زمینه اعتلای این مرز و بوم و تلاش برای بهروزی مردم ایران هستند انتخاب کنند و به نیابت از مردم آبادان، تندیس قهرمان گمنام را به آنها اهدا کنند.
چرا جانبازان و هنرمندان موزه صلح متولی این کارند؟
وقتی برای اولین بار نام موزه صلح را می شنوید ممکن است متعجب یا کمی متحیر شوید. تصور این که در یک موزه جنگ چه می گذرد٬ دشوار نیست اما در یک موزه صلح چه چیزهایی می تواند وجود داشته باشد؟ و اگر قرار باشد صلح در یک موزه نمایش داده شود آیا باید به وقایع گذشته بپردازد و معنی آن این است که صلح موضوعی است متعلق به گذشته؟
موزه صلح محلی است برای برنامههای آموزشی و پژوهشی که مخاطب آن عموم مردم هستند. این موزه ها از طریق نمایشگاهها و فعالیتهای آموزشی میکوشند «فرهنگ صلح» را در چنین مکانی به وجود آورند. یکی از نقاط قوت موزه صلح این است که میتوانند از طریق نمایشگاهها، کارگاههای آموزشی، بزرگداشتها و دیگر مراسم با عموم مردم ارتباط برقرار و آن ها را در برنامههای آگاهسازی دخیل نمایند. در ضمن این موزهها میکوشند پلی ارتباطی بین ملتها برای شناخت بهتر آنان از یکدیگر ایجاد کنند.
مدیریت این موزه به عهده محمدرضا تقیپور است؛ جانبازی که خود قربانی جنگ و صدایی برای ترویج صلح است.
قهرمانان گمنام سال ۱۴۰۳
امسال دوازدهمین دوره اهدای تندیسهای قهرمانان گمنام به چهار نفر اهدا شد که اسامی آنها عبارتند از:
عبدالحسن بنادری؛ فرمانده عملیاتی کوی ذوالفقاری در سال ۱۳۵۹ و از فرماندهان مردمی هشت سال دفاع مقدس.
عبدالحسن تنها؛ خیر مردمی و بسیجی با سابقه ۸ سال حضور در دفاع مقدس و احیاکننده مناطق عملیاتی کوی ذوالفقاری آبادان، پس از جنگ تا امروز.
مرتضی سرهنگی؛ پدر ادبیات مقاومت و دفاع مقدس که نگارش کتابهایی همچون «دا»، «من زندهام»، «داستانهای شهر جنگی»، «پایی که جا ماند» را باید مدیون او دانست و گونهای ادبی از تاریخ شفاهی مکتوب را ایجاد کرد.
محسن شریفیان؛ موسیقیدان وآهنگساز نواهای محلی جنوب به پاس تلاش همیشگی او برای بزرگداشت یاد جانبازان و شهدا و بخصوص اجراهای بسیار تاثیرگذار تک نفره خودجوش به یاد این عزیزان در مراسم سالگرد بمباران اتمی هیروشیما در این شهر ژاپن اهدا شده است.
اهدای تندیس برنزی این بزرگمرد به قهرمانان از سال ۱۳۹۲ آغاز شد و تاکنون هرسال این جایزه به افراد یا گروههای مردمی داخلی و خارجی اهدا شده است.
دریافتکنندگان تندیس قهرمانان گمنام در سالهای پیش
اسامی دریافتکنندگان تندیس قهرمانان گمنام از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۴۰۲ به شرح زیر است:
سال ۱۳۹۲: منوچهر کهتری؛ امیر سرافراز ارتش در در حماسه کوی ذوالفقاری
سال ۱۳۹۳: خانواده مرحوم آیت الله جمی (ره) امام جمعه زمان جنگ در آبادان
سال ۱۳۹۴: سید محمد صادق دشتی؛ جهادگر شهید فیروزآباد فارس
سال ۱۳۹۵: خانواده شهید سعید سیاح طاهری، بنیانگذار جشنوارههای شاد دانش آموزی در مناطق محروم و مرحوم بهمن گلبارنژاد؛ قهرمان دوچرخه سواری ایران در پاراالمپیک برزیل و جانباز
سال ۱۳۹۶: حاج سید کریم حجازی؛ مسئول و پایه گذار بنیاد شهید آبادان در جنگ تحمیلی
سال ۱۳۹۷ علی صیادی؛ مبتکر سیستم نجات اثاثیه مردم در زمان جنگ
سال ۱۳۹۸: جانباز حسین ضرغامی؛ پدر خط اروند در زمان جنگ و منوچهر سالیا؛ سرمربی فوتبال صنعت نفت در زمان جنگ
سال ۱۳۹۹: مدافعان سلامت در وزارت بهداشت (دوران کرونا) و محسن مومنی شریف به پاس پشتیبانی از جشنواره شاد دانش آموزی فیلم دفاع مقدس در مناطق محروم
سال ۱۴۰۰: مرحوم حاج عباس سرخیلی؛ اصلیترین بنیانگذار گمنام زرهی و توپخانه در جنگ و مرحوم حمید آخوندی بنیانگذار خیریه روز سوم
سال ۱۴۰۱: درمانگران بیمارستان نیکان، ملاصالح قاری، شیزوکو تی سویا، فعال صلح و نویسنده ژاپنی کتاب همراه با مجروحان شیمیایی ایران؛ بیست سال امدادرسانی بین المللی و نوریوکی آساکورا فعال صلح و آهنگساز فیلم سینمایی «معجزهی بناسان» ساخته حبیب احمد زاده
سال ۱۴۰۲: موزه سینمای ایران، موزه جامعهشناسی، معماری، شهرسازی آبادان و خرمشهر، علی دهباشی، فعال فرهنگی، هیات امنای دو مسجد امام حسن مجتبی (ع) و مسجد الرسول در ذوالفقاری آبان، شهردار هیروشیما در ژاپن و چند نفر از اعضای گروه صلحطلب هیروشیما.