به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی امین ارسباران به نقل از خبرگزاری مهر، نشست گفتارهای اصحاب اندیشه و علوم انسانی در چهلم شهادت سید مقاومت با عنوان «عصر نصرالله» و با حضور حسین کچویان، بیژن عبدالکریمی، سعید زیباکلام، مجید شاه حسینی، وحید یامین پور، پریسا نصرآبادی، سیدحسین شهرستانی، کمیل خجسته، سجاد صفارهرندی، علیرضا بلیغ و […]
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی امین ارسباران به نقل از خبرگزاری مهر، نشست گفتارهای اصحاب اندیشه و علوم انسانی در چهلم شهادت سید مقاومت با عنوان «عصر نصرالله» و با حضور حسین کچویان، بیژن عبدالکریمی، سعید زیباکلام، مجید شاه حسینی، وحید یامین پور، پریسا نصرآبادی، سیدحسین شهرستانی، کمیل خجسته، سجاد صفارهرندی، علیرضا بلیغ و فاطمه رایگانی در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.
در ابتدای این برنامه، وحید یامین پور معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان گفت: دورانی که در شش ماه اخیر تجربه کردیم از عجایب است و قصد دارم که از وجهی از سیدحسن نصرالله صحبت کنم که در جایگاه ایدئولوژیک و شخصیت خاص این سید مقاومت مغفول مانده است. در ادبیات جاری سیاسی در جهان، محیطهای محور مقاومت چون حزبالله و حماس و … اغلب ذیل عناوینی مثل چریکی، جنبش، خیزش و نهضت دستهبندی میشود و در مقابل دولت یا دولت- ملت قرار میگیرند.
سید حسن نصرالله؛ تنها چهره ملی لبنان
وی افزود: سوالی که مطرح میشود این است که آیا واقعاً حزبالله در دوران سیدحسن نصرالله فقط جنبش آزادی بخش بود یا چیزی فراتر از آن؟ و در پاسخ به آن توجه به این نکته مهم است که لبنان از زمان تأسیس تا کنون فقط یک چهره ملی دارد و آن سیدحسن نصرالله است. او در ادامه بیان داشت: مردم از یک میراث متمایز ملی یک تفسیر خاص دارند و در این میان آیا ما میتوانیم از چیزی به عنوان ملت لبنان از زمان تأسیس لبنان در صد سال اخیر نام ببریم، یا خیر؟
یامین پور پس از طرح این سوال، به شرح مرور تاریخ لبنان و حاکمان آن پرداخت و اظهار داشت: در تمام این سالها برای لبنان یک ساختار سیاسی سهمیهایی شکل داده شده و این ساختار تا کنون حفظ شده است.
وی در پایان با اشاره به مبارزه ۱۸ ساله حزبالله با رژیم صهیونیستی گفت: سال ۲۰۰۰ حزبالله اولینشکست و عقب نشینی را به رژیم صهیونیستی تحمیل کرد و از این شکست تمام عیار با عنوان فرار یاد میشود، چراکه لبنان بعد از ۲۲ سال سرزمین خود را با رهبری سیدحسن نصرالله از رژیم صهیونیست پس گرفت.
تاریخ مقدس منطق آسمانی را میخواهد
مجید شاه حسینی رئیس فرهنگستان هنر و مدیر اسبق بنیاد سینمایی فارابی که دیگر سخنران «عصر نصرالله» بود با تاکید بر نزدیک بودن فتح و پیروزی مردم مظلوم فلسطین در آینده نزدیک، اظهار کرد: تاریخ مقدس منطق آسمانی را میخواهد و به امروز ختم نمیشود و تا ظهور امتداد خواهد داشت و تا قیامت در قرآن روایت میشود. تاریخ مقدس تحریف نشدنیترین تاریخ و واقعیترین و حقیقیترین تاریخ است. وی سرعت گرفتن وقایع و وقوع حوادث مبتنی بر عرضی و قدسی را اولین نشانه سپهر تاریخ مقدس دانست و به نقش توکل در پیروزی اشاره کرد.
شاهحسینی در بخش دیگری از سخنانش بر بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر پیروزی حزبالله در جنگ ۳۳ روزه با رژیم صهیونیستی و پیام سیدحسن نصرالله پرداخت و گفت: سیدحسن نصرالله سید مقاومت و سالک تاریخ مقدس بود و لحن او هم همین گونه است و محکم سخن میگفت. فردی که بر این قطار پا نهاد موقعیت زمانی و مکانی خود را دقیق میداند و گمشده تاریخ نیست.
وی با اشاره به نوع فرماندهی سیدحسن نصرالله طی ۳۰ سال تاکید کرد: منطق تاریخ مقدس هرچه جلوتر رفت، به مقامی که هرگز مدعی آن نبود یعنی رهبری جامعه لبنان نزدیک شد و نقش مصلح اجتماعی پیدا کرد. مقصود او افزایش میزان نقشآفرینی حزبالله در آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و… بود که به عنوان خادم اجتماعی مطرح شده بود. سیدحسن نصرالله غصه سواد آحاد لبنانیها را میخورد و کاری هم که حزبالله کرد این بود که یک تنه بار مقابله با کرونا را در حد بضاعت برعهده گرفت. از آموزش تا واکسیناسیون و خدمات درمانی و تنظیف محیط به قدری منظم است که افراد را شگفتزده میکند. هرچه جلوتر میرویم منطق تاریخ مقدس پررنگتر میشود و ما باید خود را آماده وقایع بزرگ کنیم. سیدحسن نصرالله کسی بود که این قطار را در حد بضاعت همراهی کرد و بعد از او هم این عَلَم بر زمین نخواهد ماند.
حسن نصرالله پاسخ درست به نیاز زمانه
در ادامه برنامه فاطمه رایگانی با اشاره به عنوان نشست مبنی بر «عصر نصرالله» اظهار داشت: ما در ادبیات انقلاب اسلامی مشابه این تعبیر را در اولین سال رحلت امام (ره) داریم آنجا که آیتالله خامنهایی در ۱۴ خرداد ۶۹ حرف از آغاز عصر امام خمینی میزنند. حال آیا این سخنرانی بلاغی و ادای دینی به کسی است که دیگر میان ما نیست؟ و ما اساساً چه زمانی میتوانیم ادعا کنیم انسانی آغازگر عصری شده است؟ و پاسخ این است کسانی که با جهانبینی جدید پاسخی به مسائل عمیق انسانی میدهند و این پاسخ به شرایط سیاسی- اجتماعی یک نظم و الگوی جدید از زیستن را فراهم میکند، عصر جدید ایجاد میکنند.
وی با اشاره به بیانیه گام دوم اظهار داشت: در بخشی از این بیانیه گفته میشود در پی حرکت انقلاب اسلامی پیش چشم دنیا دوگانه جدید اسلام و استکبار قرار گرفت. دوگانهای که ملتهایی که به دنبال استقلال میگشتند را فراخواند و از طرفی خواب دولتهایی که استقلال کشورهای مذکور را زیر سوال برده بودند را به چالش کشید و با مخاطره مواجه کرد. این آرایش جدید تمایز جدی با دوگانه سنتی اسلام و کفر دارد. چرا که مایِ قدرتمندتری در برابر استکبار دارد و در این میانه انگاره مقاومت خلق میشود. در واقع این دوگانه اسلام و استکبار نیست، بلکه دوگانه انسان و استکبار است و سید حسن نصرالله و تجربه محور مقاومت یک گام بزرگ و مهم در این مسیر است.
اینپژوهشگر در شرح صورتبندی از محور مقاومت بیان داشت: طاها عبدالرحمان در کتاب «مقاومت و مدرنیته» خود سیدحسن نصرالله و حزبالله لبنان را پاسخ درست به نیاز زمانه میداند که توانسته هویت و قدرت بگیرد. طبق صورتبندی عبدالرحمان، قدم اول برای شکلگیری یک مایِ قدرتمند، پیدا کردن یک نقطه استدلال است که بتواند این ما را دور هم جمع کند و آنها این نقطه را اخلاص قرار دادند و تصمیم گرفتند خود و مبارزه و حزبشان را به خدا نسبت بدهند. بر این اساس ما شاهد جریانی هستیم که در آن حزبشان را حزب خدا و مردانشان را مردان خدا و پیروزیهایشان را خداوند رقم میزند و هدف از این کار تقدسبخشی به اقداماتشان نیست، هدف این است که طرف تعهد خود را مشخص کند و با این دیدگاه حزبالله لبنان را شکل میگیرد و در جایی جنگ سی و سه روزه خود را نشان میدهد.
رایگانی در پایان با بیان اینکه گمشده عصر حاضر پیوند و همبستگی است، گفت: سیدحسن نصرالله و در امتداد آن حزبالله تحملپذیر کردن بار مسئولیت برای جهان بدون اسرائیل را در انگاره شهادت محقق میکند، آن هم با ارجاع به گذشته مشترک. درواقع او پاسخ به نیاز جامعه را از میراث شیعه پیدا میکند.
هیچ کس وظیفه دفاع از آرمان فلسطین را بر دوش ما نگذاشته
سعید زیباکلام که دیگر سخنران نشست «عصر نصرالله» بود به وانهادن کلان سیاست از آرمان فلسطین اشاره کرد و به تشریح عدم ربط سیاست داخلی و خارجی با منافع ملی پرداخت.
وی گفت: منافع ملی همچون تمام پدیدههای اجتماعی واقعیتی ملموس و محسوس ندارد که در عالم واقع محقق شده باشد و بلکه امری است که تابع شبکههای مفهومی نظری انسانها باشد. این مفهوم منافع ملی از پیچیدگی مضاعفی برخوردار است و تفاوت از جایی بر میخیزد که انسانها از ورای ارزشهای تقویم یافته که ریشه در گذشته آنها داشته مثل حمایت از مظلومان شبکه وقایع را فهم کنند. مفهومسازی و نظریسازی در تمام شاخههای علوم اجتماعی است، ولی مفهوم منافع ملی که تصور میشود سیاست داخلی و خارجی از آن تغذیه میشوند، تنها دچار این پیچیدگی نیست؛ بلکه بنیاناً پدیدار است که در عالم خارج وجود ندارد. در حالیکه تورم، انقلاب، حزب و اعتراض واقعیتی در عالم واقع هستند. هر اندیشمندی که قدری درباره منافع ملی اندیشه کند، متوجه میشود که این مفهوم چقدر فرّار است و سیاست داخلی و خارجی مستقل از هم از منافع ملی تغذیه میشوند و میتواند به گونهای باشد که هماهنگی و انسجامی میان آنها وجود نداشته باشد.
زیباکلام در بخش دیگری از سخنانش به سیاست خارجی ایران و سوالاتی مبنی بر دلیل حمایت ایران از آرمان فلسطین اشاره کرد و گفت: هیچ کس وظیفه دفاع از آرمان فلسطین را بر دوش ما نگذاشته بلکه این تعهد در غیرت ملت ایران است.
حزبالله لبنان دستهای ما در دریای مدیترانه است
در ادامه این نشست، بیژن عبدالکریمی ضمن درود فرستادن به همه شهدای تاریخ از آغاز تاکنون به بررسی سه مبحث اهمیت سیدحسن نصرالله برای حزبالله لبنان و اهمیت سیدحسن نصرالله برای ایران و آسیبشناسی جنبش مقاومت در ایران و جهان پرداخت. وی گفت: حزبالله به رهبری سیدحسن نصرالله به درستی در کنار ما در برابر آمریکا و اسرائیل به تقویت جبهه مقاومت پرداخت و از سوی دیگر، حزبالله به درستی در کنار مردم مظلوم غزه ایستاد.
وی در بخش دیگر سخنانش گفت: حزبالله لبنان دستهای ماست که اجازه ندهیم دریای مدیترانه را بر ما و مقابل ما و اقتصاد و منابع ملی ما ببندند. همچنین نکته مهم دیگر این است که لبنان با توجه به موقعیت استراتژیک برای دفاع از امنیت ژئوپولتیک ما اهمیت بسیار مهمی دارد.
عبدالکریمی در پایان گفت: آسیبشناسی من با تمام احترام به گفتمان مقاومت، این است که ما نمیتوانیم در برابر غرب صرفاً به مبارزه نظامی اکتفا کنیم، ما نیازمند یک جدال متافیزیک نیز هستیم و عالم اسلام متأسفانه فاقد متافیزیک لازم برای مبارزه با متافیزیک غرب است.
سیدحسن نصرالله محصول زمان خود بود
سخنران بعدی «عصر نصرالله» پریسا نصرآبادی فعال سیاسی و رسانهای بود که به صحبتهای خود را با تعریفی از جایگاه قهرمان آغاز کرد و گفت: قهرمان محصول دوران خویش و اراده و انتخاب خود در موقعیت معین است و سیدحسن نصرالله تا لحظه آخر از زندگی و اندیشهای که بسیاری از کسانی که هم رزو او بودند، دفاع کرد. سیدحسن نصرالله محصول زمان خود بود و مهرهای بود که نهضت یا تشکیلات حزبالله با او زاده شد. او حزبالله را از تشکیلات پارتیزانی به مجموعهای وسیع تبدیل کرد که میخواهد در یک چارچوب بخشی از خلأ استعمارزده لبنان را پر کند. او شاخه نظامی حزبالله را به نیروی نظامی مدافع مردم لبنان تبدیل کرد و نیروهایی که میتوانند تکیهگاه گروههای فلسطینی هم باشند را ایجاد کرد.
وی با اشاره به دیگر اقدامات حزبالله در دفاع از مردم مظلوم اظهار کرد: همزمان با دورانی که استعمار اعلام کرده به پایان تاریخ نزدیک شده سیدحسن نصرالله در مقابل متجاوزان میایستد و در مقابل ایدهای شکل میگیرد که سیدحسن در رأس آن ایستاده و با درک از تشکیلات نیروها را مدیریت میکند به طوریکه تمام افراد آن با این ایده ستیز کنند و این تلاش برای حذف رژیم صهیونیستی است.
راوی صادق منطقه
در ادامه برنامه کمیل خجسته گفت: سیدحسن نصرالله ماجرای عجیبی در جهان عصر رسانهها رقم زد و سوال این است که او چگونه از این محیط بایکوت روایت خود را به جامعه ارائه میداد. سید حسن چطور از محیطهای پنهان با جهان امروز ارتباط میگرفت و آن هم نه یک ارتباط عادی بلکه یک گفتمان مؤثر در سطح جهانی.وی در ادامه اظهار داشت: این ارتباط دارای راوی صادق است و حتی سید حسن در جایی میگوید که دشمنان و اسرائیلیها سخنرانیهای او را دنبال میکنند و به دنبال این هستند که اطلاعات و اخبار را در سخنرانیهای وی پیدا کنند.
سیدحسن نصرالله در بایکوت خبری، خلق خبر انجام میداد. نشان قرار دادن دو دست به صورت عموی و افقی یکی از همین خلق هاست، اینکه آمریکاییها اگر عمودی بیایند، افقی میروند و انتقام سخت خواهد بود خجسته در ادامه گفت: سیدحسن نصرالله چگونه در الگوی جنگ روایتها پیروز میشد؟ پاسخ این است که در در الگوی جنگ روایتها، عناصری چون داستان، احساس، پایداری، اثرگذاری، انسجام، زمان و لحظه درست، باعث یک روایت قدرتمند است. در سال ۱۹۹۹ وقتی اسرائیل عملیاتی را علیه حزبالله انجام میدهد، سیدحسن سخنرانی انجام میدهد و در آن میگوید اگر ما میخواستم صرفاً برای مصرف رسانهای و روحیهبخشی پاسخی به شهادت علی کامل محسن انجام دهیم همان روز اول آن کار را انجام میدادیم. الان میگویم چگونه. بچههای مقاومت میتوانستند خیلی ساده یک پایگاه نظامی را انتخاب و چند موشک به آن شلیک کنند استحکامات و تجهیزاتش را نابود کنند و تصاویرش را در همه رسانهها پخش کنند و بگوییم الله اکبر به شهادت برادرانمان پاسخ دادیم؛ ولی طبیعتاً هیچ سربازی نه کشته و نه زخمی میشد و حتی اسرائیلیها ممکن بود به قول خودشان برایمان نردبان بگذارند تا از خر شیطان بیاییم پایین و… اما هدف ما اینها نیست.
وی در ادامه با اشاره به بازه زمانی جنگ سی و سه روزه سخنرانی سیدحسن نصرالله و اعلام حمله موفق به ناو، به قرائت بخشی از این سخنرانی پرداخت. سیدحسن نصرالله در بایکوت خبری، خلق خبر انجام میداد. نشان قرار دادن دو دست به صورت عموی و افقی یکی از همین خلق هاست، اینکه آمریکاییها اگر عمودی بیایند، افقی میروند و انتقام سخت خواهد بود.
وی در پایان سخنانش به شرح شش مرحله عملیات شناختی پرداخت و گفت: صداقت در روایت سید حسن، باعث میشود او تبدیل به راوی صادق منطقه میشود و امروزه شاهد فقدان ادبیات و گفتمان سیدحسن در منطقه هستیم.
شخصیتهای بزرگ الگو میشوند
در بخش دیگر این نشست علیرضا بلیغ درباره دگرگونی نظم جهانی و در آستانه تحول تاریخی بودن به سخنرانی پرداخت. وی اظهار کرد: همه نظمها اعم از جوامع، ملتها، دولتها مبتنی بر اساس هستند که بیرون از دسترس آن نظم است و نظم تکیه بر آن اساس دارند. لذا این تلقی اندیشههای سیاسی فلسفی و حقوقی دنیای غرب هم قائلانی دارد ولی نظمها در زمان و براثر رخداد پدید میآیند و اساس پدیدآورنده آن در نقطهای دستیابی میشود که ما در میانه نیروهایی از قدرت که در حال استقرار و حاکمیت خود هستند البته اساسها از نو از دست ما خارج میشوند و ما دوباره باید آن را پیدا کنیم.
وی افزود: در شکلگیری نظمها باید توجه کرد که قرار گرفتن در منطقه قدرت نیازمند ارادهای است که اساس را به سمت غایت حرکت دهد. در میان دولت وملتها، ملتهای اندکی داریم که به هویت جمعی میرسند و یا در حال مبارزه یا جنگ هستند و همواره جمعیتی در میان آنها بار مسئولیت ملتشدن را به دوش می کشند و در این میان شخصیتها بار بیشتری بر دوش میکشند. یعنی آماده بودن برای هر خطر و رنج و ناراحتی را دارند. بر همین اساس اگر کسانی نباشند که چنین باری را تحمل کنند نظمها برقرار نمیماند.
بلیغ گفت: ما در نقطهای از تاریخ هستیم که به واسطه گسترش نظم تکنولوژیکی با این مواجهیم که تکنولوژی جای انسان را بگیرد و رژیم صهیونیستی از همین استفاده میکند تا انسانها را حذف کنید. شخصیتهای بزرگ وقتی در نقطه مرزی قرار میگیرند اجازه میدهند کسانی آنها را الگو قرار دهند و در به دوش کشیدن بار آنها سهیم شوند. آنها بیش از هر چیز فقدانی که در جهان وجود دارد را درک میکنند و در پی پرکردن آن حرکت میکنند و چنین است که نظمها از پس مخاطرات بر میآیند.
وی با اشاره به اینکه به لحاظ وحدت سیاسی در نقطهای هستیم که منافع فراتر از محاسبات اقتصادی روزمره به وجود میآیند گفت: شخصیتهایی مثل سید حسن نصرالله و حاج قاسم سلیمانی و امام (ره) بار مسئولیت جستجو و طلب این اساس را بر دوش میکشیدند و مردم را دعوت میکردند تا با آنها باشند و اگر در این امر شکست میخورند حتی در شکست خود آیندهای را به جا میگذارند تا دیگران آن را دنبال کنند. بلیغ همچنین بیان کرد: آنچه این وحدت ایجاد میکند را نمیتوان در نژاد، ادیان و مذاهب و هر نوع ویژگی دیگری جستجو کرد. در اینجا مذهب و دین اگر به نیروی دگرگون کننده تبدیل شود تکثرات را در درون خود میتواند وحدت دهد.
در بخش پایانی این نشست حسین شهرستانی گفت: سیدحسن نصرالله توانست امر ملی و امر امتی را با امر دینی و اسلامی جمع کند. در بدو آغاز حزب الله لبنان، هویت ملی و هویت لبنانی وجود ندارد. ماهیت طایفهای لبنان، و ارجاع ایدئولوژیک در بیرون از لبنان از جمله دلایل این موقعیت است و وجه ملی لبنان دستاوردی است که در دوران سیدحسن نصرالله به دست آمد. درواقع نسل رهبری دوم در لبنان پایههای جمع هویت ملی و هویت اسلامی را رقم زد.
سیدحسن نصرالله و سیاست تقوا
سجاد صفارهرندی مدیر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری که آخرین سخنران «عصر نصرالله» بود نیز اظهار کرد: سیدحسن نصرالله متعلق به تباری از روحانیت شیعه معاصر است که سیاستورزی را نه به مثابه یک وجه جنبی و حاشیهای از حیات دینی خود، بلکه به مثابه متن حیات دینی خود و دینورزی خود میفهمد. سیاست از نگاه او سیاست به مثابه به جای آوردن تکلیف دینی است که من از آن تحت عنوان سیاست تقوا نام می برم.
وی افزود: نقطه عطف و دراماتیک ماجرای سیاست تقوا برای سیدحسن نصرالله آن فتنه شام است. این فتنه در شرایطی آغاز شد که وی بر اوج قله محبوبیت و مقبولیت مردمی در لبنان، کل جهان اسلام و عرب به سر میبرد او به واسطه جریان مبارزه و جهاد پسر خود را فدا کرد و بعد از چهار یا پنج دهه، شکستهای پیاپی اسرائیل را رهبری کرد و بعد هم در جنگ تموز حماسهها خلق کرد و با خطابه قدرتمند و درک و هوش رسانهای که داشت در نقطهای قرار گرفت که با علم به اینکه سرمایه محبوبیتش در خطر قرار میگیرد به خیر و مصلحت سیاسی اندیشید. او حتی موضع خود را شرمسارانه و با ملاحظه و مخفیکاری پیش نبرد و در لحظهای که نیاز را حس کرد خود را به طور جد خرج جایی کرد که برای محبوبیت او آسیبزاست و این نقطه کلیدی ماست.